جدول جو
جدول جو

معنی دمال دری - جستجوی لغت در جدول جو

دمال دری
از پشت سر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ / دِ)
صفت و حالت دماغ دار، شوریدگی و مستی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(پَ)
دهی است از بخش موسیان شهرستان میشان واقع در 30هزارگزی شمال خاوری موسیان کنار راه مالرو شوش به دهلران. دشت است و گرمسیر و دارای 400 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لبنیات است. شغل مردم آن زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا چادر و قالیچه و عبا بافی است. راه آنجا در تابستان اتومبیل رو است و ساکنین از طایفۀ سادات می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَ غَ دَ)
صاحب برهان قاطع این ضبط را آورده است و گوید کنایه از عیب جوی و عیب گوی و منافق است، اما ظاهراًاین ضبط مصحف دغل درای باشد. رجوع به دغل درای شود
لغت نامه دهخدا
افزاری توانگری، چار پا داری ستور داری، دامپروری ثروتمندی توانگری، دارای چارپایان بودن، تربیت گاو و گوسفند واسب: شغل اهالی کشاورزی و مالداری است
فرهنگ لغت هوشیار
آخرین نفر
فرهنگ گویش مازندرانی
دنباله رو، کسی که پشت سر دیگری راه برود
فرهنگ گویش مازندرانی
پس از مدتی، عقب تر
فرهنگ گویش مازندرانی
ضربه با لبه ی برنده ی هر چیز
فرهنگ گویش مازندرانی